باخیش
جمعه 23 فروردین 1392
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

اينم فيلم هنديه خودمون بعد لو رفتن اسم هامون...........


پارلا: نه ياومور تقصير من بود نظر من بود وب انتقادي بازكنيم

ياومور: دانيشما پاي هممون گيره


اولدوز:واااااي پرونده انضباتيمونو چيكار كنيم؟ بابام منو ميكشه.........

آي پارا: منده كي مطلب گويماميشديم دا هه هه

پارلا: جون خودت بيشتر از همه پاي تو گيره


بچه هاي نويسنده بازم ميگم سوتي ندين.


از پارلا به كليه ي موقعيت ها:

با جا گرفتن در موقعيت هاي خودتون از اين پس گذاشتن مطالب با كامپيوتر منزلتون اكيدا ممنوع ميباشد و مطالب ارساليتونو اول تايپ كنيد و به دست من برسونيد من خودم از راه هاي امن در اختيار بچه ها ميذارم.


تازه جالبش اينجاس آنتن ها از اين به بعد كمين ميكنن ببينن كي به كي فلش زياد ميده. هه هه


بازديد كننده هاي عزيز شايد مدت گذاشتن مطالب طول كشيد ولي قول ميديم كارسازشو بذاريم تا جايي كه ميتونيد نذارين آدرس سايت بيفته دست مدير(كاراگاه گجت). ولي بين بچه ها پخشش كنيد.


شوك اين وبو وقتي ميبينيد كه بفهمين نويسنده ها كيا بودن.


باخیش
جمعه 23 فروردین 1392
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

الله باش اوسته حقدي..

از اداره ي آموزش و پرورش به دبيرستان فرزانگان........؟

كه چي .!؟قضيشو نفهميدم

اين اداره هم خودشو مسخره كرده يكي نيس به عموجون بگه ديگه نيا مدارس خودت بشين صورت جلستو تو خونتون بنويس

تا حالا اين همه اومدي چي شده اين همه گفتيم كدوم مشكلمون حل شده...؟

آقاي x اومده كلاس بعد معرفي ميگه مشكلاتتونو بگين مگه ترس از بازجويي ميذاره آدم حرف بزنه اونم با اون آنتن هايي كه مدير عزيز تو كلاسا كار گذاشته. باالفرض گفتيم كي بهشون رسيدگي ميكنه

زندگي ماهم شده زندگي دالتون ها در زندان از ترس لوك خوش شانس جيكمون در نمياد...

از كلاس هاي بالاتر شنيديم كه درباره ي يكي از دبيرا به آقاي y  اعتراض كرده و آقاي yدر جواب گفتن نه تنها من بلكه از من بالاترم نميتونه اين دبيرو از ديرستان بندازه بيرون.(خودتون كه فهميدين كي رو ميگم)

خلاصه ي مطلب تصميم گرفتيم بريم دبيرستان شاهد هم دبير خوب هم فضاي خوب همم ميتونيم خودمونو نشون بديم.

ولي يه هه كي(yehekki)تا نفهمونيم كي هستيم دست بر دار نيستيم.

نويسنده:پارلا

باخیش
پنجشنبه 26 بهمن 1391
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

سلام عليك اولدوز باجي و اما پس از سالها اومدي.........

دوستاي دبيرستاني بي زحمت جهت پخش شدن ادرس وب ،وبو به دوستاتون معرفي كنيد.

نويسنده:پارلا

باخیش
چهارشنبه 25 بهمن 1391
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

به به ... سلام و صد سلام خدمت دوستان عزيييييييييييييييييييزم ... حالتون احوالتون ؟

آره ديگه ... سرنوشته و كاريش نميشه كرد ... يهو ديدم اينجام !!!!!!! :-))) شوخي كردم :
 

دوستان گفتن قراره اينجا از مشكلات مدرسه ي " مخ تعطيلاي مياندوآب " حرف بزنن , گفتم حيفه منم نباشم !
البته همشون مخشون تعطيل نيستا ؛ بعدا مفصل توضيح ميدم راجع به افراد "مخ تعطيل" اين مدرسه ...
فعلا تا همين جاشو داشته باشين

نويسنده : اولدوز 

باخیش
سه شنبه 24 بهمن 1391
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

فيلم جديد دبيرستان فرزانگان:

كاراگاه گجت وارد ميشود.

اخه كسي نيست بگه مدرسه محل  بي اف يابيه يا چيه.

اينجارو ميخام برات فضا سازي كنم: طوري شده وقتي از دم دفتر رد ميشي فقط ترس اين داري يكي ناخود اگاه از دستت بگيره و بكشدت

تو اتاق دفتر....فك كنيد..... پرده هاشم سياه كردن يه چراغ گذاشتن بالاي سرت با حركت نوساني. شخصي هم با عينك خوشگل موشگلش با صداي گوش خراش :يه ولاي علي اخراجت ميكنم اينجا بايد تحصيلو ول كنيم و دنبال هارتان پورتان باشيم.

همين جاست كه رييس محترم منشي و معاون عزيزشو به دفتر فراميخونه و ازشون ميخاد شهادت بدن.

البته تقصير خودمونه اگه ادم بوديم فقط به درسمون فكر ميكرديم و بي خي پسر ميشديم ولي فرزانگان شده گاوداري.

يه نصيحت پسرا اين همه باعث ازار و اذيت ميشن تو رو به جون خودشون ديگه از اين بچه كاريا دست بردارين يا كاري كنين كسي چيزي نفهمه يني كاراتونو به دوستاتون راپورت نديد.دوستاتون كسايي هستن كه شمارو بدنام ميكنن.

درضمن نزديك ولنتاينه كادوهاتونو مدرسه نيارين ممكنه كيفارو بگردن.

نويسنده:پارلا

باخیش
سه شنبه 17 بهمن 1391
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

امروز جشن دهه فجر بود.

از ساعت 10 صف ايستاديم زير نور خورشيد ملالي نيست اما....

ميخايم از هر نظري بررسيش كنيم.

مجري:

دانش آموز عزيز كوثر حق زاده مجري برنامه بود انگاري ميخاد فرشاد خانو از اموزش و پرورش اخراج كنه و خودش بشه مجري تموم برنامه هاي اموزش و پرورش اداهاشم كه خيلي ز مد افتادن و از خودش در مياد.با اون خنده هاي مرموزش بازم خدارو شكر ميكروفون اينبار ابرومونو نبرد.

جايزه ها:

بنظر من كه  خيليا زحمت كشيدن رتبه هاي زيادي داشتيم ولي اون جايزه هاي مادي  به كسايي تعلق گرفت كه با دفتر روابط گرمي داشتند.

تازه قسمت جالبش اينجاس خبر نگارا بعد پايان يافتن جشن اومدن.

تو صف ايستاديم يه صداي عجيبي بلند شده ميگه همه باهم مرگ بر شاه مرگ بر شاه مرگ بر شااااه.اونم كي؟ رييس شوراي محترم دبيرستان.

كسي نيس بگه شاه مرد ولي من خودم فهميدم از كجا گفت و كي گف وقت سخنرانيه مدير جون بود.

از اين به بعدم پوشيدن مانتو سفيد به خيابونا ازاده عظيمي مانتو سفيد ميپوشه فقط مواظب باشين گشت ارشاد نگيردتون.

تازه تو جشن كلاسي كلي حال كرديم ولي چون جزوه اسرار دانش آموزاست بازگو نميشه.

نويسنده:پارلا

باخیش
دوشنبه 16 بهمن 1391
بؤلوم | فرزانگان یازار : balva
+0 به يه ن

بقيه كجاها سير ميكنن ما كجا سير ميكنيم بقيه دنبال المپيادن ماهم با نمايشگاه خودمونو چند نفر ديگه رو علاف كرديم.بايد دنبال نتيجه باشيم نه ظاهر .من موندم تو كار اين دبيرستان ،رفتم وب شورا آره سوتي نگو آبرو ريزي بگو برعكس شاهو اشتباه نوشتن بايد از چپ به راست مينوشتن از راست به چپ نوشتن.اون پرچم بالاي تلويزيونم كه اله و اكبراش برعكسه البته اينو خودم كشف نكردم يكي از بچه ها كشف  كردو بهم گف.
مثلا با اسپري قرمز نوشتن از خون جوانان وطن لاله دميده .آدم  ميخونه از جون جووووووونان وطن لاله شاه دميده .رقي جون ميترسه فردا تو جشن برقصيم درحاليكه خبر نداره از بچه هايي كه تو بارهاشون گوشي ميارن آره ديگه بچه تو محدوديت باشه همين ميشه يكم بايد آزادشون بذاريم.
سايت مدرسم كه كلا باز نميكنه يكيرو بايد بذاريم به او برسه.
اين چه وضعشه نميدونم.تيزهوشان پسرانه كه فردا دبيرستان نميرن.
نويسنده:پارلا